...بشنو از ني
آنچه خوانديم
يپك بغل دستي ها خانه ام ابريست
طراوت بنشين
|
Tuesday, May 17, 2005
٭ سلام!حرفهاي زيادي هست براي نوشتن، نمي دونم چرا اما..! اما چي؟! نمي دونم! شايد بهتر باشه با يه شبه شعر شروع كنم، هان!...
........................................................................................"عاشقانه هايت را حراج كردي به بهاي چتري از جنس ترديد مي ترسيدي از خيس شدن! حالا، با چتر كهنه چه مي كني بي باران عشق؟!!" نوشته شده در ساعت 11:45 PM توسط نيمكت چوبي
|